۴۳: سوخته ها تنها اند
November 11, 2014
۴۵: به کمی درک و توجه نیازمندیم!
December 3, 2014
Show all

بگذار مثل راننده تاکسی حرف بزنم . بگذار جلوی آینه به ایستم و به آنها بگویم« داری با من حرف می زنی» . بگذار قلمم را زمین بگذارم اسلحه را بردارم و آنها را بکشم. بگذار این صدایم در درون خفه نشود. بگذار دردم با دود درمان نشود. بگذار این نسخه ها ی پیچیده شده عرضه شود هرچند میدانی و میدانم که دوایش التیام نمی بخشد. بگذار دیوار سکوت را بشکنم و و با خشمم دیواری بلند تر بسازم. بگذار بدانند اینجا مردی ایستاده است که می خواهد جلوی این کثافت کاری هارا بگیرد.
بگذار… بمیرم!