Store
Blog
Travel
Gorgan
About me
Contact
0
meghraz
Home
meghraz
مهر ۱۴, ۱۳۹۴
Published by
meghraz
at
مهر ۱۴, ۱۳۹۴
Categories
دستهبندی نشده
۶۵: سکوت معنادار
من سکوت می کنم پس هستم! من چیزی نمی گویم، کاری نمی کنم اما هستم. ثابت می کنم که هستم با نگفته هایم. من… من! من
[…]
مهر ۲, ۱۳۹۴
Published by
meghraz
at
مهر ۲, ۱۳۹۴
Categories
دستهبندی نشده
۶۴: برزخ لعنتی
خداوند بهترینِ تلاش کنندگان است. این را من می گویم. کسی که تلاشی نمی کند. خداوند بهترین متضاد من است… ملموس ترینش. می میراند و زنده
[…]
مرداد ۲, ۱۳۹۴
Published by
meghraz
at
مرداد ۲, ۱۳۹۴
Categories
دستهبندی نشده
۶۳: زندگی سخنور
دوست دارم بیشتر بنویسم نه برای خوانده شدن بلکه برای خواندن! خواندن خود. ولی همه ی نویسندگان برای نوشتن نیاز به تلنگر دارند، یک حادثه، اما
[…]
تیر ۹, ۱۳۹۴
Published by
meghraz
at
تیر ۹, ۱۳۹۴
Categories
قصه های همینجوری
۶۲: صدای تنهایی
تق تق . صدای چکش… بر روی چی؟! شاید صدایی… – سلام.-سلام– سر دردت خوب شد؟!قیژژ قیژژ صدای اَره !– مگه برای تو فرقی هم می
[…]
خرداد ۲۲, ۱۳۹۴
Published by
meghraz
at
خرداد ۲۲, ۱۳۹۴
Categories
اتوبیوگرافی
۶۱: اشتباه مهلک
گاهی حواسم به همه چیز به همه کس و در نهایت به خودم پرت می شود. باور کن راست می گویم. مثل حواس کشیش به لبخند
[…]
خرداد ۷, ۱۳۹۴
Published by
meghraz
at
خرداد ۷, ۱۳۹۴
Categories
خطی از یک کتاب
۶۰: گاهی به جای دوختن می دوم..!
من همچنان ماندم و شاخ و برگ گل های محمدی را دوختم…*انگار کار دیگری از دستم بر نمی آمد. دوختن و چشم دوختن، شاید هم گریستن.
[…]
خرداد ۳, ۱۳۹۴
Published by
meghraz
at
خرداد ۳, ۱۳۹۴
Categories
حقایق
واقعیت↑حقیقت↓‚ مشاهدات بصری
۵۹: از تبصره های لبخندش!
فقط در صورتی میتونین به هم بخندین که با هم گریه نکنین.
فروردین ۲۹, ۱۳۹۴
Published by
meghraz
at
فروردین ۲۹, ۱۳۹۴
Categories
شوخی های یه وری
۵۸: سکانس حذف شده
+۱۲۷۹۲۵;بت ها را بشکنید آمد بهاران۱۲۷۹۲۵;-کاااتت . توبه آقا جان توبه دیالوگو درس بوگو+چشم ۱۲۷۹۲۵; توبه ها را بشکنید آمد اورانگوتان ۱۲۷۹۲۵;
فروردین ۱۷, ۱۳۹۴
Published by
meghraz
at
فروردین ۱۷, ۱۳۹۴
Categories
حقایق
شوخی های یه وری
۵۷: پلاک ۵۷
«پ» و «ل» وقتی از پل سازی و پول شویی خسته برمیگردن خونه پلام پولوم پیلیم بازی می کنن.
Prev page
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
Next page