اگر آغازی وجود داشت در تاس نهان بود. برای من ۱ و ۲ و برای او جفت شیش.
بازی همیشه ساده بود. وقتی دل ها برای اوست.
رخ دیوانه هم نشینش٬ همسایه ی وزرا.
پی خانه اش مملو از اجساد سربازانم و دیوار اتاقش تزیین شده از جمجمه ی پادشاهانم…
و من به گشنیز های کاشته شده ام امید بستم. شاید آنها را بچیند.